درد میکنه تمام گلوم حتی سینم
داد زدم
داد
به هر بهووونه ای پا شدم و داد زدم
نیاز داشتم
واقعا نیاز داشتم
تمام حنجرم متورم شده و صدام در نمیاد
داد زدم
ظاهرا برای بازی بود و هیجان ورزشگاه
ولی میدونستم برای چی بود
بعدش رفتیم فومن
دقیقا همونجا که همیشه میرفتیم و چای میگرفتیم
چای.
خیلی خوبه که جز به جز زندگیم یادم میاره گذشترو
شاید دیوونه شدم
شاید که نه حتما دیوونه شدم
چه خواستن بیهوده ای
چه عشق بی فرجامی
چه نور سیاهی
وقتی هیچکس منتظرت نیست.
درباره این سایت